دختران صورتی

دختران صورتی

دختران صورتی

دختران صورتی

اشعار عاشقانه از مولانا

در این بخش از وبلاگ، اشعار یکی از شاعران بزرگ ایران، مولانا را خدمت شما آماده کرده‌ایم. اشعار عاشقانه مولانا از بهترین اشعار عاشقانه می‌باشد.این شاعر بزرگ ایرانی به دلیل اشعار خودش بسیار شهرت یافته است و امروزه نیز از اشعار وی در بسیاری از نامه‌های عاشقانه و یا حتی کارت‌های عروسی استفاده می‌شود. 

صورتی‌ها : مولانا یکی از بزرگ‌ترین شاعران ایران می‌باشد. این شاعر بزرگ ایرانی به دلیل اشعار عاشقانه خودش بسیار شهرت یافته است و امروزه نیز از اشعار وی در بسیاری از نامه‌های عاشقانه و یا حتی کارت‌های عروسی استفاده می‌شود. در این مطلب مجموعه‌ای از اشعار عاشقانه مولانا را برای شما آماده کرده‌ایم. این مجموعه شامل : اشعار عاشقانه مولانا ، شعر عاشقانه مولانا در وصف یار، شعر عاشقانه مولانا برای کارت عروسی و شعر عاشقانه مولانا دوبیتی می‌باشد.

اشعار عاشقانه مولانا

اشعار عاشقانه مولانا

هر جا که هستی حاضری
از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود
چون یاد نامت می کنم

♥♥♥ اشعار عاشقانه زیبای مولانا ♥♥♥

ماییم که از باده ی بی‌ جام
خوشیم
هر صبح مُنوریم و
هر شام خوشیم…

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

از دل تو در دل من نکته‌هاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم

اشعار عاشقانه زیبای مولانا

اشعار عاشقانه زیبای مولانا

آن یار نهان کشید باز دستم امروز
از دست شدم بند گسستم امروز
یک مست نیم هزار مستم امروز
دیوانه دیوانه پرستم امروز

♥♥♥ اشعار عاشقانه زیبای مولانا ♥♥♥

بانگ زدم صبح‌دمان
کیست در این خانه‌ى دل
گفت منم کز رخ من
شد مه و خورشید خجل

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

انـٖدر
جـمـال یـوسـف،
گـر دستها بریدند
دستی به جان ما بر،
بنگر چه ها بریدیم

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

شب تیره چه خوش باشد
که مه مهمان ما باشد
برای شب روان جان
برآ ای ماه، تابان شو

♥♥♥ اشعار عاشقانه زیبای مولانا ♥♥

عشق اکنون مهربانی  می کند
جان جان امروز  جانی می کند
کیمیا ی،کیمیا ساز ست عشق
خاک را گنج معانی میکند
اعتمادی دارد او بر عشق دوست
گر سماع ، لن ترانی  می کند

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

گر او نمی آید،
بگو
آن دل که بردی
باز ده …

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام
من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بی‌دام و بی‌گیرنده‌ای اندر قفس خیزیده‌ام

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا برای کارت عروسی ♥♥♥

هر جا که هستی حاضری
از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود
چون یاد نامت می کنم

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

جز من ا
گرت عاشق و شیداست ، بگو
ور میل دلت به جانب ماست ، بگو
ور هیچ مرا در دل توجاست ، بگو
گر هست بگو ،
نیست بگو ،
راست بگو

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان
ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان
هرگز نباشد بی‌سبب گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بی‌درد دل رخ زعفران رخ زعفران

اشعار عاشقانه از مولانا

اشعار عاشقانه از مولانا

دی بنده بر آن قمر جانی شد
یک نکته بگفت و بحث را بانی شد
میخواست که مدعاش ثابت گردد
ثابت نشد آن و مدعی فانی شد.

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

از همه دور می‌شوم نقطه‌ی کور می‌شوم
‏زنده به گور می‌شوم باز مقابلم تویی…

♥♥♥ اشعار عاشقانه از مولانا ♥♥♥

دلبرم رفت ودلم رفت به دنبال دلش
اوبه دنبال رقیب ودل به دنبال دلش
دل بِکَن ای دلکم عشق بیهوده مخواه
یار بیگانه مشو دلبر بیگانه مخواه

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

دوش دیوانه شدم! عشق مرا دید و بگفت:
آمدم! نعره مزن! جامه مَدَر! هیچ مگو!
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو!
من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی! جز که به سر هیچ مگو!
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است؟!
گفت این غیر ِ فرشته است و بشر هیچ مگو…!

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

چَرخی بزَن
مَستی نما
دِل را بشوران و برو…

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

برخیز و صبوح را بیارا
پرلخلخه کن کنار ما را
پیش آر شراب رنگ آمیز
ای ساقی خوب خوب سیما
ما را همه مست و کف زنان کن
وان گاه نظاره کن تماشا

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

درد فراق من ڪشم
ناله به نای چون رسد
آتش عشق من برم
چنگ دوتا چرا بود
لذت بی‌ڪرانه ایست
عشق شدست نام او
قاعده خود شڪایتست
ور نه جفا چرا بود

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا در وصف یار ♥♥♥

برعشق گذشتم من
قربان تو گشتم من
آن عید بدین قربان
یعنی بنمی ارزد
تا دل به قمر دادم
از گردش او شادم
چون چرخ شدم گردان
یعنی بنمی ارزد

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

بــار دگر آن صـبح بخٖندید و بـتابید
تا خفته صدساله هم از خواب درآمد
بار دگر آن قاضی حاجات ندا کرد
خیزید کـه آن فـاتح ابـواب درآمـد

♥♥♥ اشعار عاشقانه زیبای مولانا ♥♥♥

گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هرچیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند ؟
دیوانه کنی هردو جهانش بدهی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند ؟
ای در دل من میل و تمنا همه تو
اندر سر من مایه و سودا همه تو
هرچند به روی کار در می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو . . .

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا برای کارت عروسی ♥♥♥

ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی.
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری آب را ، بر تشنه تر
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود

♥♥♥ شعر عاشقی مولانا ♥♥♥

ساکنم بر درِ میخانه که میخانه از اوست
می خورم باده که این باده و پیمانه از اوست
گر به مسجد کشدم زاهد و ، در دیر کشیش
چه تفاوت کند ، این خانه و آن خانه از اوست
خویش و بیگانه اگر رحمت و زحمت دهدم
رحمت خویش از او ، زحمت بیگانه از اوست
روزگاریست که در گوشه ی ویرانه ی دل
کرده ام جای که این گوشه ی ویرانه از اوست
گر چه پروانه دلی سوخت ز شمعی چه عجب
شمع از او ، محفل از او ، هستی پروانه از اوست,,
نیم آدم که از آن دانه ی گندم نخورم
من از او ، جنت از او ، خوردن از او ، دانه از اوست
سنگ زد عاقل اگر بر سر دیوانه ی ما
سنگ از او عاقل از او ، این دل دیوانه از اوست

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا دوبیتی ♥♥♥

از باد مـرا
بوی تو
آمد امروز
شکرانه ی آن
به باد دادم دل را…

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

برخـیز و صبـوح را برانـگیـز
جان بخش زمانه را و مستیز…
مجلس چمنیست و گل شکفته
ای ساقی همچو سرو برخیز

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا دوبیتی ♥♥♥

با جمله ما خوشیم
ولی با تو خوش‌تریم

♥♥♥ شعر عاشقانه مولانا کوتاه ♥♥♥

من گرد ره را کاستم آفاق را آراستم
وز جرم تو برخاستم باشد که با ما خو کنی
من از عدم زادم تو را بر تخت بنهادم تو را
آیینه‌ای دادم تو را باشد که با ما خو کنی

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

♥♥♥ اشعار عاشقانه مولانا ♥♥♥

دلا نزد کسی بنشین
که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو
که او گل‌های تر دارد
در این بازار عطاران
مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین
که در دکان شکر دارد

 

منبع: https://suratiha.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.